سلام بر تو ..می دونم که حتی اگر اهسته تر از بال زدن سنجاقک ها ترا صدا زنم می شنوی می شونوی صدای دلتنگی را صدایمان در وجود تو به عرش می رود ..
تو را دستگیر م اری این نگاه توست که ما را زه مهربانی عاشق کرده
خداوندا ببخش بر من ترسم را ترسی از کاهلی خودم ترسی که از بی مبالاتی نفس است
اگر همین حال بر من فرشته مهربانیت عزائیل وارد شود چه کنم ؟ اری واقع انسان بی
مبالات است امام همه وجود علی(علیه السلام) در دعای ملکوتیش کمیل می فرماید:
لایمکن الفرار له حکومته...مرا
توان فرار از حکومت تو نیست ..تویی مهر که حتی گناهانم را بر فرشتگان نیز اشکار نمی
کنی ..تو مصداق انتهای محبتی .اری محبت انست انی که به شنیع ترین اعما ل دست می
ستاید باز هم دلش دلتنگ توست این محبت چیست که همگان گدای اویند.
ادمها در واقع مغرورن ولی در درون لرزان خود میدانند که چه هستند ..مصداق ان
حکایتیست از عابدی که با اجنه مومن ارتباط داشت می گوید یک باره به مسجد رفتیم او
به کنار من امد گفت شیخ احوال این مردم را چگونه می بینی ؟من هم با خوشبینی گفتم
خدا شکر افراد زیادی به مسجد امده اند
جن به او می گوید از میان دو انگشت من نگاه کن (ان روی سکه)عابد مردمانی را می بیند
که بر بالای سر انان کلاغیست وهروقت انان به رکوع وسجود می روندبر سر صاحبش نوک می
زند از جن می پرسد این کلاغ ها چرا ایگونه می کنن؟ جن با خنده می گوید اینان همان
ابلیسانی هستند که از تزلزل نفسانی ادمها استفاه کرده ودر هر لحظه انان را از
پروردگار دور می کنن اینان که می بینی هیچ کدام یاد
خدا نمی کنند بلکه همه در فکر نیازهای دنیایشانند.
خداوندا ما رو درکی بده که با تمام وجودمون تو رو بشناسیم
خداوندا مارو علاقه ای بده که هیچ زمانی از ان سیر مشویم
خدایا به ما دلهای صاف بی ا لایش وزشتی عطا فرما
خدایا به ما قدرت پاک کردن الودگی های روانمونو اعطا کن